جدول جو
جدول جو

معنی داغ درفشی - جستجوی لغت در جدول جو

داغ درفشی
(غِ دِ رَ)
منسوب به داغ درفش. داغی با درفش پدید آمده. داغی که درفش را گرم کرده، دهند و بداغ درفشی اکثر سوراخ کردن در چیزی منظور باشد. (غیاث)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(غِ دِ رَ)
داغ دروش. درفش داغ. داغ کردن با درفش. داغ که با درفش تفته براندام پدید آرند. رجوع به دروش و داغ و درفش شود
لغت نامه دهخدا
(غِ دِ رَو / رُو)
داغ درفش. داغی که با درفش بر اندام پدید آرند. درفش داغ. دروش داغ. داغی که برای امتیاز چهارپایان و ستوران بر اندام آنان پدید آرند بوسیلۀ درفش گداخته به آتش:
بموسمی که ستوران دروش داغ کنند
ستوروار بر اعدا نهاد داغ دروش.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
داغی بر روی بدن گوسفندان و دیگر احشام، داغ و درفش، خشونت
فرهنگ گویش مازندرانی